سلامت روان و زندگی اجتماعی

*وبلاگ درسی تفکر و سبک زندگی *

زندگی اجتماعی

  • ۱۶:۴۶

منشأ گرایش انسان به زندگی

جمعی

اگر انسان موجودی اجتماعی است و به ناچار در اجتماع زندگی می کند این سؤال مطرح می شود که منشأ گرایش به زندگی اجتماعی و جمعی چیست؟ آیا او بطبع خود متوحّش است و با دیگران می جوشد و همگام می شود تا از آن ها نفع ببرد یا طبعاً متمدن است و با دیگران می جوشد تا آن به آنها نفع برساند در این مسئله اختلاف عمیقی است که مبنا در زندگی اجتماعی چیست؟ در این رابطه سه مبنا وجود دارد.

1ـ انسان متمدن و مدنی بالطبع است، گروهی انسان ها را متمدن بالطبع می دانند و می گویند انسان دارای طبیعت تمدن گراست و از این روست که وی طالب زندگی جمعی است.

2ـ انسان مستخدم بالطبع است. استاد علامه طباطبایی در چندین موضع از تفسیر ارزش مند المیران انسان را مستخدم بالطبع می داند و نظریه متمدن بودن بالطبع انسان را مورد نقد قرار می دهد و می گوید: آدمیان می کوشند تا از دیگران بهره گیری نماید، اما چون می بیند دیگران نیز مانند سودجو هستند و در صدد بهره برداری از او بر می آیند، و تن به قانون مشترک می دهد، پس با پذیرش آن حدود سودجویی از یکدیگر را مشخص و محدود سازند و به برخورد و در نهایت نابودی یکدیگر پردازند.

بر اساس این دیدگاه، انسان بالطبع متمدن و فرشته خوی نیست، انسان طبعاً جمعی زندگی می کند امّا تمدن طبیعی او نیست یعنی مدنیت اگر بمعنای دین داری یا تمدّن باشد انسان به این معنا مدنی بالطبع نیست. اما اگر به معنای شهرنشینی باشد، انسان مدنی بالطبع است. زیرا او مستخدم بالطبع است و طبیعت استخدام گری وی او را به سمت زندگی اجتماعی می کشاند و اگر انسان بالطبع مدنی می بود خواه به معنای دین دار و خواه متمدن می بایست اکثر آن ها، عادل، عالم و عاقل می بودند، در حالی که چنین نیست. انسان مستخدم بالطبع است و می خواهد دیگری را به خدمت بگیرد او بالطبع دیگران را استثمار و استعمار می کند و این استثمار و استعمار زیر پوشش استخدام است، اما چون می بیند دیگران نیز با همین سلاح به میدان آمده اند، ناچار به حکومت قانون تن در می دهد در غیر این صورت به طور طبیعی انسان قانون پذیر نبوده و علاقمند به قانون نیست.

3ـ انسان مستخدم بالطبع و مدنی بالفطرة است، بر اساس این دیدگاه انسان نه مانند فرشته اند تا نافرمانی خدا از آن ها صادر نشده و امر الهی را معصیت نکنند «لایعصون اللّه ماامرهم»(1) و نه مانند حیوان و بهایم اند که همّت او و نهایت اهتمامش شکمش باشد (نعمته بطنه) بلکه دارای دو جهت است یکی حیثیت طبیعی او که ذات اقدس اله آن جهت را به طبیعت، طین، حمأمسنون و گل ولای اسناد داده است و فرمود: «انی خالق بشراً من صلصال من حمأمسنون»(2) همانا بشری را از گلی خشک سیاه و بدبو شده خلق می کنم و فرمود: «اذ قال ربک للملائکة انی خالق بشراً من طین»(3) به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به ملائکه گفت: من بشری را از گل می آفرینم و دیگری حیثیت فرشته منشی که خداوند سبحان آن را به خود اسناد می دهد و می فرماید: «فاذاسوّیته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین»(4) هنگامی که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم برای او سجده کنید و نیز فرمود: «الذی احسن کل شی ء خلقه و بدأ خلق الانسان من طین ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهین، ثم سوّاه ونفخ فیه من روحه وجعل لکم السمع والابصار و الافئدة قلیلاً ما تشکرون»(5) خدای سبحان همان است که هرچه را آفرید نیکو آفرید و آغاز آفرینش انسان را ازگل قرار داد، سپس نسل او را از عصاره ای از آب ناچیز و بی قدر خلق کرد، بعد اندام او را موزون ساخت و از روح خویش در وی دمید و برای شما گوش ها و چشم ها و دل ها قرار داد، اما کمتر شکر نعمت های او را بجای می آورید.

  • ۲۸۵
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
این وبلاگ
جهت کار عملی تفکر و پژوهش من قرار گرفته است!
در رابطه با سلامت روان و زندگی اجتماعی است...
لذت ببرید.
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan